بررسی دستوری و رده‏شناختی نمایه‏سازی مفعول در زبان فارسی

thesis
abstract

نمایه‏سازی مفعول اشاره به پدیده‏ای دارد که همزمان با حضور گروه اسمی آشکار مفعول در بند، نمایه‏ای هم‏مرجع با آن بر روی فعل قرار می‏گیرد. اختیاری بودن این ساخت دستوری در زبان فارسی نشان از این واقعیت دارد که عوامل کاربردشناختی در نمایه‏سازی مفعول تأثیرگذارند. مطالعه حاضر به بررسی نقش سلسله‏مراتب رده‏شناختی در نمایه‏سازی مفعول در زبان فارسی می‏پردازد. پس از ارزیابی شواهد زبان فارسی در چارچوب هر یک از سلسله‏مراتب، به تبیین این پدیده‏ ‏دستوری در زبان فارسی خواهیم پرداخت، به نحوی که همه‏ موارد نمایه‏سازی مفعول مستقیم در این زبان را توجیه نماید. به طور کلی اهداف کلی این پژوهش عبارتند از بررسی عوامل تأثیرگذار بر نمایه‏سازی مفعول مستقیم در زبان فارسی که در قالب سلسله‏مراتب رده‏شناختی در سایر زبان‏ها مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین آشکار ساختن ماهیت دستوری عناصر نمایه مفعولی به عنوان واژه‏بست یا نشان مطابقه از اهداف این تحقیق است و به دنبال آن ساخت های دارای نمایه مفعولی در چارچوب دستور نقش و ارجاع تحلیل می‏گردد. این واقعیت که به نظر می‏رسد نمایه‏ها قادرند، ظرفیت فعل را ارضا کنند باعث می شود که به عنوان موضوع فعل تلقی شوند. این رویکردی است که در سنت زایشی مطرح گردید. در این دیدگاه، نمایه‏ها به‏عنوان هسته های ضمیری تلقی شده که در جایگاه موضوع تولید می شوند و به دلیل ماهیت آوایی ضعیف خود به سمت فعل حرکت کرده و به آن متصل می شوند و از خود ردّی به جا می گذارند که مانع از اشغال این جایگاه نحوی توسط یک عبارت هم مرجع با آن ها می شود. چنین تحلیلی در مورد زبان هایی کارآمد است که نمایه‏ها و عبارات واژگانی هم مرجع درون یک بند در توزیع تکمیلی باشند. این در حالی است که در زبان فارسی امکان حضور همزمان هر دو عنصر وجود دارد. با عنایت به کاستی‏های نگرش صرفاً صوری دستور زایشی هدف این پژوهش بررسی ساخت های دارای نمایه مفعولی در زبان فارسی در چارچوب دستور نقش و ارجاع است. دستور نقش و ارجاع یک نظریه نقشی ـ ساختاری است. یکی از ویژگی های مهم این نگرش این است که صورت های صرفی ـ نحوی نمی توانند بدون رجوع به کاربردشان در بافت خاص مورد تحلیل قرار گیرند. هدف دستور نقش و ارجاع کشف جنبه هایی از ساخت بند است که در همه زبان های بشری یافت می شود و به این ترتیب نمود ثابتی برای ساخت های مشابه فراهم می آورد، بدون آن که مقولات خاص یک زبان را بر زبان های دیگر تحمیل نماید. این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا صورت می‏پذیرد و در آن فارسی معیار گونه محاوره‏ای مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بدین منظور شواهد زبانی مشتمل بر 620 مورد نمایه‏سازی مفعول از بیش از 100 برنامه‏ تلویزیونی و متن برخی سخنرانی‏ها و مکالمات از گونه‏ گفتاری فارسی معیار جمع‏آوری و بررسی گردید. بسامد بالای مفعول‏های نمایه‏ای معرفه و مبتدایی نقش مسلم سلسله‏مراتب معرفگی و مبتدایی را تأیید می‏نماید. تحلیل اندک موارد نمایه‏سازی مفعول‏های کانونی و نکره نشان می‏دهد که همه موارد نمایه‏سازی مفعول اعم از مبتدایی یا کانونی و معرفه یا نکره الزاماً دارای مصداق تشخیص‏پذیرند. نتیجه جالب توجه دیگر آن است که علی‏رغم نقش مسلم تشخیص‏پذیری در نمایه‏سازی مفعول مستقیم در زبان فارسی در مواردی که مصداق مفعول تشخیص‏ناپذیر باشد، در صورت جان‏دار بودن گروه اسمی احتمال نمایه‏سازی افزایش می‏یابد. گرچه این ادعا با هیچ‏کدام از 620 مورد داده‏های این پژوهش تأیید نمی‏شود، اما ارزیابی برخی داده‏های آزمایشی با شم زبانی سخن‏گویان بومی به اثبات آن کمک می‏کند. نکته دیگر آن‏که تمامی موارد نمایه‏سازی مفعول مستقیم با «را» همراه هستند. طبیعی خواهد بود که این هم‏آیی، احتمال وجود نقش یکسان برای «را» و نمایه‏سازی مفعول یا ارتباط احتمالی میان نقش «را» و نمایه‏سازی را تقویت نماید. بررسی شواهد زبان فارسی نشان می‏دهد که حالت‏نمایی با «را» و نمایه‏سازی مفعول نقش کلامی یکسانی ندارند، اما با هم در تعاملند. بدین مفهوم که هر دو نوع رمزگذاری به نحوی نشان‏دار شدن مفعول را از نظر رده‏شناسی بیان می‏کنند که الزاماً با معرفگی مرتبط نیست. نمایه‏سازی بر ویژگی تشخیص‏پذیری گروه اسمی مفعول مستقیم صحه می‏گذارد و نشان‏داری با «را» از میزان توجه گوینده نسبت به آن و مراتب بالای ارجاع حکایت دارد و از آن‏جا که همه گروه‏های اسمی مفعولی نمایه‏شده همواره با «را» همراه هستند، چنین استنباط می‏شود که برخورداری از میزان بالای ارجاع پیش‏شرط اساسی در تشخیص‏پذیری مصداق است. یکی از الزامات تعیین ساخت لایه‏ای بند، تعیین ماهیت دستوری عناصر نمایه‏ای به عنوان ضمیر واژه‏بستی یا نشان مطابقه است. رفتار نحوی این عناصر نشان می‏دهد که آن‏ها به نشان مطابقه تبدیل نشده‏اند، گرچه برخی از ویژگی‏هی آن‏ها را نشان می‏دهند. بنابراین در بازنمایی ساخت لایه‏ای این بندها نمایه‏های مفعولی در گره نمایه و خارج از گره مطابقه واقع می‏شوند. در صورت عدم حضور گروه اسمی مفعول آشکار، نمایه مفعولی عهده‏دار فرانقش اثرپذیر در بند است. بررسی جایگاه نحوی مفعول مستقیم نشان می‏دهد که همپوشانی بسیاری میان جایگاه نحوی مفعول مبتدایی و کانونی در فارسی وجود دارد.، ما جایگاه پس از کرکز تنها به مفعول‏های مبتدایی تختصاص دارد. زبان فارسی به دسته زبان‏های منعطف از نظر ترتیب واژه‏ها و ساخت اطلاع تعلق داشته و بنابراین توجه به بافت گفتمان در تعیین روابط کاربردشناختی مفعول در بند بسیار حائز اهمیت است.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

تبیین دستوری نمایه سازی مفعول در زبان فارسی

در این مقاله ابتدا به بررسی ماهیت دستوری عناصر نمایه مفعولی در زبان فارسی خواهیم پرداخت، زیرا ساختار دستوری جمله بر اساس تلقی ما از ماهیت دستوری این عناصر، به شیوه متفاوتی تبیین می‏شود. پس از آن به ساخت دستوری بندهای متعدی دارای نمایه مفعولی در چارچوب دستور نقش و ارجاع نظر می‏افکنیم و سعی بر آن است که مطابق ادعای نظریه، ساخت نحوی این بندها مطابق با شرایط خاص زبان فارسی و بدون تحمیل مقولات خارجی...

full text

تبیین دستوری نمایه سازی مفعول در زبان فارسی

در این مقاله ابتدا به بررسی ماهیت دستوری عناصر نمایه مفعولی در زبان فارسی خواهیم پرداخت، زیرا ساختار دستوری جمله بر اساس تلقی ما از ماهیت دستوری این عناصر، به شیوه متفاوتی تبیین می‏شود. پس از آن به ساخت دستوری بندهای متعدی دارای نمایه مفعولی در چارچوب دستور نقش و ارجاع نظر می‏افکنیم و سعی بر آن است که مطابق ادعای نظریه، ساخت نحوی این بندها مطابق با شرایط خاص زبان فارسی و بدون تحمیل مقولات خارجی...

full text

معرفگی و نمایه‏سازی مفعول در زبان فارسی

در نمایه‏سازی مفعول همزمان با گروه اسمی آزاد مفعولی، ضمیر واژه‏بستی هم‏مرجع با آن به فعل ملحق می‏شود. این پدیده‏ی دستوری در زبان فارسی اختیاری است و به ‏نظر می‌رسد عوامل کلامی نظیر معرفگی، مشخص‏بودگی و ساخت اطلاع در وقوع آن دخیلند. در این پژوهش برآنیم تا تأثیر سلسله‏مراتب معرفگی در نمایه‏سازی مفعول در زبان فارسی را مورد بررسی قرار دهیم. بدین منظور داده‏های زبانی گونه‏ی گفتاری فارسی معیار مشتمل ...

full text

بررسی آکوستیکی قلب نحوی مفعول صریح در زبان فارسی

قلب نحوی، سازه‌ای را از جایگاه بی‌نشان خود جابه‌جا کرده، بدون آنکه باعث نادستوری شدن جمله شود، بار اطلاعی جمله را دست‌خوش تغییر می‌کند. در این فرایند، الگوی آهنگی جمله نیز برای تعیین ساخت اطلاعی آن تغییر می‌کند. دراین مقاله، به بررسی و مقایسة ساخت اطلاعی و الگوی آهنگی جملات مقلوب در زبان فارسی می‌پردازیم. نتایج نشان می‌دهد که قلب نحوی در زبان فارسی از لحاظ اطلاعی، کهنه- شنونده و کهنه- بافت بنیا...

full text

معرفگی و نمایه‏سازی مفعول در زبان فارسی

در نمایه‏سازی مفعول همزمان با گروه اسمی آزاد مفعولی، ضمیر واژه‏بستی هم‏مرجع با آن به فعل ملحق می‏شود. این پدیده‏ی دستوری در زبان فارسی اختیاری است و به ‏نظر می رسد عوامل کلامی نظیر معرفگی، مشخص‏بودگی و ساخت اطلاع در وقوع آن دخیلند. در این پژوهش برآنیم تا تأثیر سلسله‏مراتب معرفگی در نمایه‏سازی مفعول در زبان فارسی را مورد بررسی قرار دهیم. بدین منظور داده‏های زبانی گونه‏ی گفتاری فارسی معیار مشتمل ...

full text

بررسی مفاهیم وجهی زمان دستوری در زبان فارسی

استفاده از زمان دستوری برای بیان مفاهیم وجهی، یا به عبارتی شیوه‌های استفاده از زمان دستوری به عنوان ابزار اعمال نظر گوینده در مورد محتوای گزاره در زبان فارسی، موضوعی است که در مقالة حاضر مورد بررسی قرار می‌گیرد. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که ساختارهای زمانی در زبان فارسی چه در زمان گذشته و چه غیر‌گذشته در قالب‌های مختلفی از جمله شرطی، انعکاس اشاره ای و ساختار تمنایی و التزامی به طور فعال در ان...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبانهای خارجی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023